حلزون

دور است مرگ و دیر

! با زمانی که ایستاده و حرکتی ثابت

. و خانه ای خالی که بر خمودگی خسته ای خشت گذاشته

! اینجا خیابان است


اینجا کرور کرور خانه به دوش لزج در هم می خزند

اینجا کرور کرور مردمان پاک لزج می شوند

مردمی که دست بالا بردند، روی پنجه ایستادند، پریدند

تا شاید

. سر انگشتی، سر به هواییِ عابری را بر هم زند

... عابران هرچند


اینجا خوشی مستی نیست
ا ینجا مستی درد است


اینجا رویا پرواز نیست
اینجا فرود شرط است

:اینجا آکله ای پشت دستنوشته ای می خوابد
" اینجا حراجی آکله است "

. اینجا مرض نایاب شایع... اینجا گدایی عاطفه است


، در خیابان امروز
،عابری سر به هوا

...لزج خانه به دوشی را با پا له کرد

No comments:

Post a Comment